هیجده تابیست یگماهگی فندوق مامان
این فندوق خوشمزه مامانی هی داره به نمکش افزوده میشه
ازعلایم بارز این دوره نیکان جون به زوری حرف زدنش هرکلمه ای که میشنوی اول اخرش جفت میکنی یه کلمه جدیدمیسازی خلاصه باهردست پازدنی منظورتومیرسونی
خوب بریم با فرهنگ لغت نیکان اشنابشیم
پوفا(پفیلا)
شو(شگلات)
با(باز)
اوتاد(افتاد)
بس(بستنی)
یایا(لالا)
ایشی بسته به شرایط دومفهوم داره(گوشی وپیشی یاهمون گربه)
توخم(تخم مرغ)که عاشقشی
ایخ(ریخت)
به محض ورودبه جای یابادیدن کسی همچنان پرانرژی شلام میگی ادم حض میکنه البته ازاین واژه بالحنی بسیار دلرباانه تر وقتی استفاده میکنی که ببینی یکی مشغول کاری که نمیخوادجناب نیکان ازش سردراره چنان با لبخند بیان میکنی که خرگیف میشیم
وازهمه قشنگترکه بابای رو به تقلیدازمامان میگی ششید(فرشید)
ومامان بااون صدای نازت میگی مامایی وقتی اینجوری صدام میکنی نمیدونی چه لذت بخش
ازنمک های دیگه این فندوقم, کلاغ سیاه بازیهاشه هرچی که جلوش ببینه میگیره جای قایم میکنه که عقل جنم بهش نمیرسه چندوقت پیش کنترل تی وی انداختی زیرخوشخواب تختت حالا چه جوریش بماندبعددوهفته زیرروکردن همه چی باناامیدی یه دونه خریدیم تاچندروزپیش پیداش کردم امان ازدست این فلفل ریزه
خوب گل پسرم مامان تصمیم گرفته دیگه بشما مه مه نده جداکردن شماازشیربطورنامحسوس تقریبا یماهی بطول انجامید هرچندروز یه وعده از مه مه خوردنت کم شد اینجوری نه مامی اذیت شدنه نبات مامی
نوزده ماه کامل شیر مامی نوش جان کردی مامان جونم هروزخداروشاکرم بخاطر داشتنت لذتی شیرینتراز قدگشیدنت درکنارم حس نکردم