پایان دوسالگی
مامانی امده بایه غیبت هفت هشت ماهه وحالا مونده ازکجا شروع کنه
متاسفانه چندروزقبل از عید 96 متوجه شدیم قلب بابابزرگ مشکل داره وبایدعمل بشه فقط براعمل یسری مقدمات بودکه بایدانجام میشد بخاطر این موضوع عیدخوبی نداشتیم تا 12 اردیبهشت بابابزرگ عملش انجام شد وتا 8روزبعدش توبیمارستان بستری بود ولی بسلامتی بخیرگذشت فقط تامدتهانیازبه مراعات ونگهداری داشت مامانی بهمراه پسری یه هفته ای خونه مادرجون موندیم
تمام برنامهای مامانی برا تولدیکی یدونش بهم ریخت ولی مامانی که دلش نیومدخیلی راحت ازکنار قشنگترین روز زندگیش بگذره تندی دوتا کیک درست کرذیکی برا خونه باباجون ویکی برا خونه بابابزرگ البته ناگفته نماند جنابعالی هم نقش دستیارمو داشتی که وسط کار زیر دست مامانی خوابت برد عگسش هست پیداش کردم برات میزارم ناهاررفتیم خونه باباجون باهامان جون شمع فوت کردی وبراشب خونه بابابزرگ بادایی جونا یه جشن گوچولو گرفتیم وپرنیا جونم حسابی رقصید هرچند که اونم برنامهای قرتی زیاد داشت براجشنت
این فندوق ببین چطوروارفته
اینم ازکیک خونه باباجون
اینم کیک دومت